این وبلاگ نامی ندارد
parvarsh.loxblog.com.بر سنگ مزارم ننویسید که او تنها بود بنویسید بهترین دوست تنهایی بود
قالب وبلاگ
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان به روزترینها و آدرس parvarsh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت باکس


FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ جمعه 6 ارديبهشت 1392 ] [ 10:42 ] [ ابراهیم پرورش ]

بااجازه ی خدا.... به توکل نام اعظمت.......فقط خدا

 



خدایا

 

خوش به حال آنکه قلبش مال توست

حال و روزش هر نفس، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی

آرزوهایش همه آمال توست

.

.

.

 

یارب تو کریمی و کریمی کرم است / عاصی ز چه رو برون ز باغ ارم است

با گریه اگر ببخشی ام نیست کرم / با معصیتم اگر ببخشی کرم است . . .

.

.

.

الهی

در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد

ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقائق برسد . . .

.

.

.

پروردگارا

یاری ام ده ، تا بدون اینکه از ایمان افراد بپرسم

و بدون اینکه بدردم بخورند، همدل و همدردشان باشم .

زیرا در سودای هر انسانی ” روح تو ” خانه گزیده . . .

.

.

.

خطا از من است، می دانم.

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”

اما به دیگران هم دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم

.

.

.

مسئله این نیست که خدا را می بینیم یا نمی بینیم،

مسئله اینست که با خداست که می بینیم . . .

.

.

.

خدایا تو خود میدانی انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است

چه زجر میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.

.

.

.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است

راه دل خود را نتوانم که نپویم

هر صبح در آیینه جادویی خورشید

چون می نگرم او همه من، من همه اویم

.

.

.

الهی

در جلال، رحمانی ، در کمال، سبحانی

نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی

نه کَس به تو ماند و نه به کَس مانی

پیداست که در میان جانی، بلکه زنده به چیزی است که تو آنی

.

.

.

خداوندا! نان از تو می خوریم و فرمان از شیطان می بریم.

ما را ببخش . . .

.

.

.

الهی

دیگران مست شرابند و من مست ساقی

مستی ایشان فانی است و از من باقی . . .

.

.

.

وقتی عبارت ” خدا را به یاد داشته باش ” را می خوانم

در ذهنم و در قلبم گزینه ” همیشه ” را برایش تیک می کنم . . .

.

.

.

خدایا چه اندازه به من لطف دارى با این نادانى عظیم من

و چقدر به من مهر دارى با این کردار زشت من

.

.

.

توبه بر لب ، سبحه بر کف ، دل پر از شوق گناه

معصیت را خنده می آید ز استغفار ما . . .

.

.

.

الهى بى پناهان را پناهى

به سوى خسته حالان کن نگاهى

مرا شرح پریشانى چه حاجت

که بر حال پریشانم گواهى

.

.

.

بیخودی پرسه زدیم، صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود

ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم

ما به هم بد کردیم، ما به هم بد گفتیم

ما حقیقت هارا، زیر پا له کردیم

…و چقدرحظ بردیم، که زرنگی کردیم

روی هرحادثه ای، حرفی از مهر زدیم

از تو من میپرسم ، ما که راگول زدیم؟؟؟

.

.

.

ایزد منان تویی تو

خدایا ایزد منان تویی تو خدایا قادر رحمان تویی تو

تو موجودات عالم خلق کردی پدید آرنده ی کیهان تویی تو

سراسر بر جهان آفرینش محیط و صاحب فرمان تویی تو

سزاوار ثنایی و ستایش جهان دارنده و یزدان تویی تو

سریر پادشاهی در خور توست به مخلوق جهان سلطان تویی تو

بری از عیب و عار استی و از نقص شکوه و مجد و فرد و شان تویی تو

گهی عزت دهی و گاه ذلت منزه هستی و سبحان تویی تو

پناه جمله ی درماندگانی خبیر از ظاهر و پنهان تویی تو

خطاپوش و رحیمی و کریمی دل دلداده را جانان تویی تو

سمیعی و صمد فتاح و نوری ضیاء مطلق و تابان تویی تو

خلائق فانی و تو لایموتی به عالم حی و جاویدان تویی تو

عظیمی و غنی،خلاق و رزاق خدای مرسل قرآن تویی تو

علیمی و احد،جبار و قهار نشان و آیت و برهان تویی تو

تو ستار عیوب و پرده پوشی جفا و عدل را میزان تویی تو

کبیری منتقم،قدوس و خالق شکور و مالک رضوان تویی تو

دهی جان و ستانی جان ز مخلوق به دنیا اول و پایان تویی تو

تو را از جان و دل یا رب پرستیم که قطب و مظهر ایمان تویی تو

خطاکاریم خدایا بارالها امید عاصیان تنها تویی تو


خدایا ، آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم . . .

(کورش بزرگ)

.

.

.

یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم

در آرامش فراموش نکنیم . . .

.

.

.

به خدا گفتم : به من همه چیز بده ، تا از زندگی لذت ببرم

خداوند فرمود : به تو زندگی دادم تا از همه چیز لذت ببری . . .

.

.

.

یک دانه بذر میلیون ها دانه را با خود دارد. آیا وفور وغنای هستی را می بینی؟

خداوند در وجود ما هم “روحش” را به امانت گذاشته است

این همان “دانه الهی” است که باید آنرا با عشق و ایمان آبیاری کرد تا شکوفا گردد

.

.

.

معبودم!

متبرکم گردان به نامت

متبلورم گردان به عبادتت

متذکرم گردان به ذکرت

مرحمتم گردان به رحمتت

.

.

.

چه خود ساخته هایی که مرا سوخت ، و چه سوختن هایی که مرا ساخت

ای خدای من ، مرا فهمی عطا کن ، که از سوختنم

ساخته ای آباد از من بجا ماند . . .

.

.

.

الهی دانایی ده که در راه نیفتم

و بینایی ده که در چاه نیفتم

الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوییم

و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوییم . . .

.

.

.

میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا

خدا کنه همین شبا گفته بشه قصه ی تو واسه خدا . . .

.

.

.

خدایا !

من چیزی نمیبینم .

آینده پنهان است.

ولی آسوده ام ،

چون تو را می بینم

و تو همه چیز را . . .

.

.

.

با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت

با هر چه رود نام تو را می توان سرود

بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍

با دستهای روشن تو می توان گشود

.

.

.

ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی

هر دم که ترا دهم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی

هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیابی. . .

.

.

.

از تمام چیزایی که داری خدا رو جدا کن !

چی داری؟ هیچ

حالا به همه نداشته هایت ،خدا رو اضافه کن !

چه کم داری؟ هیچ

.

.

.

خدایا

همه دنیا بخواد و تو بگی نه / نخواد و تو بگی آره ، تمومه

همین که اول و آخر تو هستی / به محتاج تو محتاجی حرومه . . .

.

.

.

و تو این مهربانم مرا یاد کن ، آن دم که خدا را تلاوت میکنی

شاید به صداقت قلب پاکت ، من نیز اجابت شوم . . .

.

.

.

خدایا

شکرت میکنم بخاطر نداشته هام ، که اگه داشتم ارزششون رو نمیدونستم

شکرت میکنم بخاطر هیچ چیز و همه چیز . . .

.

.

.

خدایا

اگر بناست بسوزیم طاقتمان ده

و اگر بناست بسازیم قدرتمان ده

.

.

.

در فصل زمستان و خزان می گردیم / با نیت خوشحالی شان می گردیم

افکار شهید جنگ را ول کردیم / دنبال پلاک و استخوان می گردیم . . .

.

.

.

ای جـمـلـه بـیکـسـان عـالـم را کَـس

یـک جـو کرمـت تـمـام عـالـم را بـَس

مـن بـیکـَسَـم و کـسی نـدارم جز تـو

یا رب به فریاد من بی کَس رَس

(مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری)

.

.

.

به خدا گفتم :

« بیا جهان را قسمت کنیم آسمون واسه من ابراش مال تو

دریا مال من موجش مال تو ماه مال من خورشید مال تو … »

خدا خندید و گفت : « تو بندگی کن ، همه دنیا مال تو …من هم مال تو

.

.

.

خداوندا دستانم خالی ودلم غرق در آرزوهاست.

یا با قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان

یا دلم را از ارزوهای دست نیافتنی خالی کن . . .

.

.

.

انیس قلب خود تنها خدا کن / خدا را در دل شبها صدا کن

ز خوف حق چو اشکی را چکاندی / به حال ما زمینی ها دعا کن

.

.

.

زیباترین ستایش نثار کسی که کاستی هایم را می داند

و باز هم دوستم دارد . . .

.

.

.

اگر تنهاترین تنها شوم…..باز هم خدا هست

.

.

.

خدایا تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم ،

تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم ،

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم باز گشتم ،

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم ،

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی…؟؟

.

.

.

خدا در دستی است که به یاری میگیری

درقلبی که شاد میکنی

درلبخندی که به لب می نشانی

خدا با من است. خدا با توست…خدایمان را آشکار کنیم

.

.

.

آرامش چیست؟

نگاه به گذشته و شکر خدا.

نگاه به آینده و اعتماد به خدا.

نگاه به اطراف و جستجوی خدا.

نگاه به درون و دیدن خدا .

” لحظه هایتان سرشار از بوی خدا”

.

.

.

در دلم مهر تو باشد دگرم هیچ مباد

دو جهان را چه کند گر تو کنی احسانش

آنکه دل پیش تو دارد چه غم از بود و نبود

وانکه ره سوی تو پوید چه غم از پایانش . . .

 

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 ] [ 11:40 ] [ ابراهیم پرورش ]

خدای من به بزرگی تمام دنیاست چرا باید از دشمنی ناچیز مثل تو بترسم

تو مگه شیطانی بیش هستی ؟ ترس نداری ، بمیر من از تو نمیترسم چون

قدرتی بی نهایت با منه من خدارو دارم و تو نداری من ایمان به کلامی دارم

که تو نداری من قدرت جذب قویترین نیروهارو دارم و تو نداری من میتونم موفق

بشم و تو شکست میخوری بهت قول میدم من میتونم میتونم من میتونم میتونم

من پیروزمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391 ] [ 10:14 ] [ ابراهیم پرورش ]
 

 

دنیا سیاه ، آدما سیاه ، درختا سیاه ، مامان و بابا و داداشا سیاه ، همه جا سیاه همه جا تاریک مثل شب

پس خدایا توام باید سیاه باشی که اینطوری همه چیزو به رنگ سیاه نقاشی کردی .اما نه خدای من

سفیده به رنگ برف ، سفید و زیبا به رنگ ابر به رنگ کبوترها . اها حالا فهمیدم این آدمای بدجنس آبرنگ

خدارو دزدیدند و تمام نقاشی خدارو بهم ریختند حالا منم قاطی کردم نمیدونم چی و کی چه رنگیه .یه نفر

بیاد به من کمک کنه تا بتونم رنگهای واقعی رو پیدا کنم نمیدونم اما یادم میاد یه روزی که خیلی کوچیکتر

بودم دنیا آبی بود درختا سبز بود مامان به رنگ تمام زیباییها بود بابا به رنگ خدا بود . و خلاصه نقاشی

دنیای من پراز رنگهای شادو زیبا بود اما نمیدونم یه دفعه چی شد شاید وقتی یه کمی بزرگتر شدم

تازه فهمیدم و شناختم که چهره ی واقعی آدما اون چیزی نبود که من میدیدم اره تازه فهمیدم نباید فکر

کرد همه ی آدمهای دنیا مهربون و خوب هستند نه که نباشند ،بودند اما دوستی با شیطون بده اونارو

بد کرده بود مثل خودش، حالا من غمگین و تنها شدم از این رنگهای سیاه و تاریک دلم میگیره نمیخوام

دنیام به رنگ سیاه باشه .دلم برای رنگای شاد رنگین کمان تنگ شده خیلی تنگ شده خدایا یه بارون

محبت بفرست بذار رنگین کمان عشق رو دوباره تو دنیا ببینم نذار بیش از این دلم بمیره

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391 ] [ 10:7 ] [ ابراهیم پرورش ]

 

 

خدایم را دوست دارم و میستایمش بخاطر اینکه با هر نامی ، با هر دینی ، باهر شکلی که باشم میرا میپذیرد

دوستش دارم چراکه تا خود نخواهم مرا D.C نخواهد کرد

دوستش دارم بخاطر تمام بدیهایی که دارم اما مرا ترک نمیکند مرا با آغوشی باز پذیرا است

خدایم را دوست میدارم بخاطر تمامی مهربانیهایش بخاطر خدا بودنش

خدایم را دوست میدارم بخاطر اینکه وقتی عصبانی میشوم و از تمام دنیا و نعمتهایش گله دارم سکوت میکند

خدایم را دوست میدارم بخاطر اینکه تمام گناه مشکلاتم را به او بر می گردانم ولی فقط تماشایم میکند و باز

هم سکوت میکند

دوستش دارم بخاطر صبر زیادش

دوستش دارم برای خودم برای دلم برای تنها نبودنم برای انیکه اگر خدایم را نداشتم چقدر تنها بودم حتی

به اندازه ی تنهایی خودش .خدایاچنان کن که سرانجام کار توخشنودباشی و پرورش رستگار


FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391 ] [ 9:57 ] [ ابراهیم پرورش ]


خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس



بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها

چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!


از سخنان ملاصدرای شیرازی


FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ یک شنبه 13 اسفند 1391 ] [ 1:58 ] [ ابراهیم پرورش ]


كوله‌پشتی‌اش را برداشت و راه افتاد. رفت كه دنبال خدا بگردد؛ و گفت: تا كوله‌ام از خدا پر نشود برنخواهم گشت. نهالی رنجور و كوچك كنار راه ایستاده بود. مسافر با خنده‌ای رو به درخت گفت: چه تلخ است كنار جاده بودن و نرفتن. و درخت زیر لب گفت: ولی تلخ‌تر آن است كه بروی و بی ‌رهاورد برگردی. كاش می‌دانستی آن‌ چه در جست‌وجوی آنی، همین جاست. مسافر رفت و گفت: یك درخت از راه چه می‌داند، پاهایش در گل است. او هیچ‌گاه لذت جست‌وجو را نخواهد یافت.
و نشنید كه درخت گفت: اما من جست‌وجو را از خود آغاز كرده‌ام و سفرم را كسی نخواهد دید. جز آن كه باید. مسافر رفت و كوله‌اش سنگین بود. هزار سال گذشت. هزار سالِ پر خم و پیچ، هزار سالِ بالا و پست. مسافر بازگشت. رنجور و ناامید. خدا را نیافته بود، اما غرورش را گم كرده بود. به ابتدای جاده رسید. جاده‌ای كه روزی از آن آغاز كرده بود. درختی هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده بود. زیر سایه‌اش نشست تا لختی بیاساید. مسافر درخت را به یاد نیاورد. اما درخت او را می‌شناخت. درخت گفت: سلام مسافر، در كوله‌ات چه داری، مرا هم مهمان كن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، كوله‌ام خالی است و هیچ چیز ندارم. درخت گفت: چه خوب، وقتی هیچ چیز نداری، همه چیز داری. اما آن روز كه می‌رفتی، در كوله‌ات همه چیز داشتی، غرور كمترینش بود، جاده آن را از تو گرفت. حالا در كوله‌ات جا برای خدا هست. و قدری از حقیقت را در كوله مسافر ریخت. دست‌های مسافر از اشراق پر شد و چشم‌هایش از حیرت درخشید و گفت: هزار سال رفتم و پیدا نكردم و تو نرفته این همه یافتی!

درخت گفت: زیرا تو در جاده رفتی و من در خودم. و نور دیدن خود، دشوارتر از نور دیدن جاده‌هاست


FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ یک شنبه 13 اسفند 1391 ] [ 1:57 ] [ ابراهیم پرورش ]

یکشب خواب دیدم ... درخواب با خدا گفتگویی داشتم :
خدا گفت : پس می خواهی با من گفتگو کنی؟ گفتم بله اگروقت داشته باشید ..
خدا لبخند زد .
پرسیدم : چه چیز بیش از همه شما را درمورد انسان متعجب می کند؟
خداپاسخ داد:
این که آنهاازبودن در دوران کودکی ملول هستند وعجله دارند که زودتربزرگ شوند وبعد
حسرت دوران کودکی را می خورند .
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند اما بعدها نمی توانند آن را با هیچ ثروتی به دست آورند.
این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهندمرد وچنان می میرند که گویی هرگز
زنده نبوده اند .
خداوند دستهایم را دردست گرفت ومدتی هردوساکت شدیم
بعدپرسیدم ؟؟
به عنوان خا لق انسانها می خواهید آنها چه درسهایی اززندگی بگیرند؟؟
یادبگیرند که نمی توان دیگران را مجبوربه دوست داشتن خود کرد ا ما می توان محبوب دیگران شد.
یادبگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتردارد بلکه کسی است که نیاز کمتری دار د
یادبگیرندکه ظرف چندثانیه می توانیم زخمی عمیق دردل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم . وسا لها وقت لازم داریم که آن زخم ا لتیام یابد .
با بخشیدن بخشش یادبگیرند
یادبگیرند کسا نی هستند که آنهاراعمیقا دوست دارند . ا ما بلد نیستند احساساتشان را
ابراز کنند .
یاد بگیرند که می شود دونفر به موضوعی واحدنگاه کنند وآن را متفاوت ببینند .
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها ببخشند بلکه خودشان هم باید خود
را ببخشند .....
ویادبگیرند که من همیشه این جا هستم هــــــــمــــــــیــــــشــــــــــــــــــه

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ یک شنبه 13 اسفند 1391 ] [ 1:44 ] [ ابراهیم پرورش ]
 
 
خدایا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک...
 

عجیب اینست که تو به این بزرگی، من به این کوچکی را
 

هیچگاه فراموش نمی کنی، اما من به این کوچکی،
 

تو به این بزرگی را گاهی فراموش می کنم...!


FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ یک شنبه 13 اسفند 1391 ] [ 1:41 ] [ ابراهیم پرورش ]

ساحل دلت را به خدا بسپار

خودش

قشنگ ترين قايق را برايت مي فرستد

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391 ] [ 21:14 ] [ ابراهیم پرورش ]
شيطان گفته است كه من از فريب دادن پنج طايفه عاجزم، غير از اين پنج طايفه بقيه مردم در اختيار من هستند.

اول: كسى كه در همه كارهايش بر خدا توكل كند و به ريسمان الهى چنگ زند.

دوم: آن كه شب و روز ذكر و تسبيح خدا گويد.

سوم: بنده اى كه هر چه براي خود مي پسندد براي برادر مومن خود هم بپسندد.

چهارم: آن كه وقتى مصيبت و بلايى بر سرش آيد جزع و فزع نكند.

پنجم: كسى كه راضى به قضا و قدر الهى باشد و اندوه روزى نخورد.

امام صادق عليه السلام
بحار، ج 73، ص 3

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391 ] [ 21:12 ] [ ابراهیم پرورش ]

در نمـــــاز تـو خــدايا بـدنـم مي لــرزد

چون به لب نام تو آرم سخنم مي لرزد

يــادم از بــار گنـه آيد و سر منزل مرگ

وز غم اين ره بي توشـه تنم مي لرزد

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391 ] [ 21:10 ] [ ابراهیم پرورش ]

خــــــــدا مـرهــم تمــام دردهــاست؛

هر چه عمق خراش هاي وجودت بيشتر باشد؛

خدا براي پر کردن آن، بيشتر در وجودت جاي مي گيرد

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ چهار شنبه 9 اسفند 1387 ] [ 21:8 ] [ ابراهیم پرورش ]
 مقدمه:

"به نام خداوندی که داشتنش جبران همه نداشته هاست"

ای خدای مهربان، به دور از تو بودن یعنی تنهایی . نمی دانم برای آشتی با تو از کدام کوچه عبور کنم . نام قشنگت تسکین دل درد دیده ام است . به طلوع یک سخن از سوی تو برای به آرامش رسیدن نیازمندم . خدایا آشتی با تو شوقی در درونم به پا می کند که تمام دودزدگی قلبم به یک باره به رخت حریر سفید رنگی تبدیل می شود . بی قرارتر از همیشه چشم به ذکر تو دوخته ام و می خواهم با تو آشتی کنم .

جایگاه خداوند در قلب ماست و دوستی با او حد والای خوشبختی است . با نماز که شاهراه ارتباط با خداست دستگاه ذهنمان را برای تصویرسازی یک ملاقات و مراسم با شکوه آشتی کنان آماده کنیم . فقط کافیست دست یاری به سویش دراز کنیم .

روشنی چراغ راهمان را در خلوتگاه خود از صاحب روشنی ها بخواهیم .

دوستان خوبم؛

ضمنا انتقاد و پیشنهاد یادتون نره.

آرزومند آرزوهایتان هستم .

FreeCod Fall Hafez


موضوعات مرتبط: فقط خدا، ،
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391 ] [ 21:6 ] [ ابراهیم پرورش ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

سلام دوست عزیز ورودتون به این وبلاگ رو خوش آمد میگم و امیدوارم که از این وبلاگ خوشتون اومده باشه. خواهشا افتخار بدید و به هر کدوم از این موارد که دوست دارید نظر بدید تا از نظراتتون استفاده کنیم. با تشکر ابراهیم
موضوعات وب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 97
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 105
بازدید ماه : 143
بازدید کل : 137677
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1